۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

ممانعت از خودکشی آقای پورشجری برای تدارک قتل تدریجی وی


محمد رضا پورشجری، زندانی سیاسی و نویسنده وبلاگ «گزارش به خاک ایران» است که دیدگاه ها و نقد های دینی خود را نسبت به اسلام ,با نام مستعار سیامک مهر می‌نوشت ، آقای پورشجری در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در کرج به جرم وبلاگ نویسی دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب تهران به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد
وی در مدت ۷ ماه سلول انفرادی که در مدت بازداشت موقتش گذرانده بود مورد شدید‌ترین شکنجه‌های جسمی و روحی از جمله اعدام مصنوعی و ضربه زدن بوسیلهٔ باطوم برقی قرار گرفته تا جایی که ناچار برای اینکه مجبور به قبول توبه نامه نشود , تصمیم به خودکشی با شیشهٔ عینکش می‌گیرد که هم اکنون علائم بخیه‌های روی مچهای دستانش گواه این داستان است
پیشتر میترا پور شجری در آذر 91  در گفتگو با هرانا وضعیت جسمانی پدرش را بسیار وخیم اعلام کرد تا جایی که به گفته وی دیگرحتی هیچ یک از ارگانهای فیزیکی بدن او در سلامتی کامل نبود.  وی در آن گفت و گو تاکید کرد : در حال حاضر آنچه که مایه نگرانی بسیار عمیقی است ؛  مشکل قلبی است که در زندان پیدا کرده است بگونه‌ای که حتی زندگی اورا تهدید می‌کند
گفتنی است آن زمان حتی به گفته پزشک زندان، آقای عادل‌ نژاد بهرام ؛ عمل بای پاس روی قلب وی را ضروری و کوتاهی در این کار را منجر به ایست قلبی اعلام کرد.
آن زمان نه مسولین زندان به مداوای او اقدام کردند و نه با مرخصی او موافقت شد که دست کم بتواند در بیرون از زندان به عمل قلب اقدام کند. تا جاییکه حتی از دادن داروهای مسکن قلبی به این زندانی هم دریغ میشد.
اخبار وخامت وضعیت سلامت این زندانی سیاسی و ممانعت از اعزام به بیمارستان و حتی درمان وی در زندان را به تناوب توسط خبرگزاریها مخابره شده و می شود ولی متاسفانه هیچگاه تاثیری در رفتار مسوولین زندان ؛ با وی نشده است .
وی اخیرا و به تاریخ 15 بهمن 91 طی نامه‌ای که توسط کمیته گزارشگران حقوق بشر منتشر شده بود ، از کلیه حقوق دانان و وکلا درخواست کرده که از طرف وی در دادگاه‌های بین المللی اقامه دعوی کرده و از دولت و مقامات قضایی جمهوری اسلامی به دلیل ضرب و شتم، شکنجه و حبس ایشان شکایت کنند.
وی در این نامه که با عنوان ” من شکایت می کنم ” شروع می شود , می نویسد
اینجانب محمد رضا‌پور شجری دارای نام مستعار سیامک مهر نویسنده وبلاگ «گزارش خاک ایران» بدین وسیله از وکلا و حقوقدانان محترم تقاضا دارم چنانچه مقدور ایشان می‌باشد، بر من منت نهاده قبول زحمت بفرمایند به وکالت از طرف من در هر کدام از دادگاههای ایالت متحده آمریکا که امکانش هست علیه دولت جمهوری اسلامی ایران و دستگاه قضایی این رژیم از بابت توقیف و ضرب و شتم و شکنجه و محکومیت من به ۴ سال حبس تعزیری بنا به اتهامات واهی و پوچ و احمقانه‌ای چون توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام و توهین به چیز مهملی بنام «مقام معظم رهبری» اقامه دعوی نموده و با تنظیم دادخواست، ضمن محکوم کردن آراء صادره از محاکم اسلامی، مسئولان جمهوری اسلامی را ملزم به جبران خسارت و جبران ضرر و زیان ناشی از مدتی که در حبس بوده‌ام و نیز از بابت عوارض ناگوار جسمی و روحی این واقعه بنمایند.
باشد که این اقدام، ایرانیان محکوم شده در بیدادگاه‌های رژیم سرکوبگر اسلام و سایر قربانیان جنایات آخوند‌ها را تشویق نماید تا از این طریق و با طرح شکایت در دادگاههای ایالت متحده آمریکا، فریاد دادخواهی خود را هر چه رسا‌تر به گوش جهانیان برسانند.
زندان مرکزی کرج (ندامتگاه
  میترا پورشجری فرزند این زندانی سیاسی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشته : ” روز گذشته پدرم را برای انجام آزمایشات پزشکی به بهداری زندان منتقل کردند و با تزریق آمپولی برای بازگردن رگ های قلب وی اعلام داشتند در صورتی که پدرم به بیمارستان مجهز جهت انجام عمل جراحی منتقل نشود، امیدی برای بازیافتن سلامتی وی وجود ندارد و هر لحظه خطر سکته قلبی برای وی وجود دارد.”
وی در ادامه افزود: “ماه گذشته دکتر های ندامتگاه (امجدی، نژاد بهرام) نامه عدم تحمل کیفری پدرم را امضاء کرده بودند. و خواستار آزادی ایشان از زندان شدند. که البته در نهایت با مخالفت “قاضی ناظر زندان” و “دادستان” مواجه شد.”
وی در خصوص وضعیت پزشکی وی اعلام داشت: ” دو رگ اصلی منتهی به قلب ایشان کاملا مسدود شده است و وضعیت سایر رگ ها بر اساس آخرین آزمایشات خوب نیست.”
و در ادامه اعلام کرد: ” پدرم برای آخرین بار با من صحبت کرد و تلاش های صورت گرفته برای دریافت عدم تحمل کیفر را با توجه به بروکراسی ها و کارشکنی های موجود بی نتیجه دانست.”
بر اساس گزارش کمیسیون پزشکی زندان ندامتگاه محمد رضا پورشجری با توجه به پیشرفت بیماری قلبی اش در پی عدم درمان بموقع علی رغم تلاش های صورت گرفته، قادر به تحمل کیفر نیست و می بایست هر چه سریعتر به بیمارستان و مرخصی استعلاجی اعزام شود. امری که تاکنون دادستانی با آن مخالفت کرده است و موجب تشدید نگرانی از وضعیت این زندانی شده است.

۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

اعلام موجودیت گروه همراه سبز و آغاز فعالیت کمپین تلفن سبز


عده ای از جوانان فعال جنبش سبز در داخل و خارج کشور دور هم جمع شدیم تا پروژه ای را آزمایشی شروع کنیم و هدف از این کار اطلاع رسانی خانه به خانه شهروندان ایرانیست.
در بیانیه آغاز به کار این گروه  که با سخن میرحسین موسوی در مورد آگاهی چشم اسفندیار شروع شده، آمده است:  برای نخستین گام اینچنین به جمع فعالیتهای سبز می پیوندیم: این روزها بیش از 2 سال از حصر میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی می گذرد، حصری غیر قانونی که حاکمیت آنرا حتی رنگ و لعاب قانونی هم نداده است و خبر آن را از رسانه های جمعی دور کرده و سعی برآن دارد که با سانسور خبری و تحریف واقعیت ها از کنار آنچه کرده بی هزینه و بی توضیح برای هموطنان ایرانی بگذرد.
اما قرار ما آن شد که هر کدام یک همراه جنبش سبز باشیم و همچون نوار انسانی از تجریش تا راه آهن و دیگر شهرها و همچون روز تولد جنبش سبز، 25 خرداد 88، هر شهروند یک رسانه باشد و مسوول آنچه بر این آب و خاک می رود. پس بر اساس همان عهد نانوشته ای که از روزهای آغازین جنبش سبز بستیم، مصمم شدیم که این بار گوش به گوش و صدا به صدا همدیگر را از این بی عدالتی ها آگاه سازیم. از هموطنانمان در شهرهای بزرگ تا دور ترین نقطه های کشورمان ایران، که خط تلفنی در آنجا کشیده شده است، تماس تلفنی برقرار کنیم و تنها به آنها اطلاع می دهیم و یا یادآوری می کنیم که "2 سال است میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی در حصر هستند". و این تنها رسالت شبنامه های تلفنی این دوره ما می باشد.
این حرکت تنها آغاز به کار تلفن سبز است. تلفنی که زنگ های سبز و مسوولیت و انسانیت را تلاش دارد تا به صدا درآورد ...

حسین یاغچی، روزنامه نگار آزاد شد


حسین یاغچی، یکی از روزنامه نگاران بازداشت شده، شب گذشته از زندان آزاد شد.
آقای یاغچی خبرنگار هفته نامه آسمان است که حدود یک ماه پیش و در جریان دستگیری فله ای روزنامه نگاران اصلاح طلب بازداشت شده بود.
این در حالی است که روز گذشته، احسان مازندرانی، خبرنگار روزنامه اصلاح طلب اعتماد در منزل شخصی خود بازداشت شد.
مطهره شفیعی (روزنامه آرمان)، جواد دلیری (سردبیر روزنامه اعتماد)، نسرین تخیری (دبیر اجتماعی روزنامه اعتماد)، ساسان آقایی (دبیر گروه بین‌الملل روزنامه اعتماد)، پژمان موسوی (دبیر رسانه روزنامه بهار)، امیلی امرایی (خبرنگار فرهنگ و هنر روزنامه بهار)، پوریا عالمی (طنز نویس روزنامه شرق)،نرگس جودکی (دبیر اجتماعی روزنامه آرمان)، اکبر منتجبی (دبیراجرایی و سیاسی هفته‌نامه آسمان)، حسین یاغچی (دبیر ادبیات هفته‌نامه آسمان)، صبا آذرپیک (خبرنگار سابق روزنامه اعتماد)، کیوان مهرگان (دبیر سیاسی روزنامه توقیف شده روزگار)، سلیمان محمدی(دبیر سرویس حوادث روزنامه بهار)، میلاد فدایی اصل(دبیر سرویس سیاسی خبرگزاری ایلنا)، فاطمه ساغرچی (وبسایت جماران)، ریحانه طباطبایی (روزنامه بهار) و احسان مازندرانی (روزنامه اعتماد)، خبرنگارانی هستند که در جریان بازداشت های اخیر محبوس شدند. از میان این افراد تاکنون مطهره شفیعی، جواد دلیری، حسین یاغچی و فاطمه ساغر چی آزاد شده اند.

سالروز میلاد جانباخته راه آزادی سهراب اعرابی را گرامی بداریم


دلنوشته یِ سهیل اعرابی برادرِ سهراب به مناسبت زادروزِ برادرش
سهراب !!!!
برادرم , شبِ تولدِ توست و من مثل همیشه نوشته ای آماده کردم و به رسمِ هر ساله از آنچه بر ما گذشت مینویسم....
سهراب این بار نه شاکی ام،نه ناراحت ،نه ناله ای دارم نه رنج نامه ای...
این بار بر عکسِ هیشه در شبِ تولدت شادم , چون میدانم یادِ برادرم در دلها زنده است..
چون میدانم یادت همیشه سبز است.
ازتو ممنونم که در این سال ها یاور من بودی و هر چه از تو خواستم به من دادی.
ازتو ممنونم که همیشه به فکر ما هستی واز ما مراقبت میکنی.
برادرم!!!!!
این بار من هیچ وجه اشتراکی با مردمی که 2سال و نیم پیش میشناختم ندارم.
مردمی که حتی پول خرید نان هم ندارند!!! ولی با این حال همیشه قوی و استوار مقابل سختی ها ایستاده اند و همیشه سعی کرده اند بهترین زندگی را داشته باشند.
مردمی که همیشه و همیشه محکم بوده اند و هستند.
وقتی از دردشان میگویند دلم آتش میگیرد اما چه کنم دستم کوتاه است..
با این حال سعی کرده ام هرچه در توانم است انجام دهم تاآرامش به آنها بازگردد.
نه از کسی دل خورم نه با کسی مشکلی دارم چرا که درکشان میکنم.
اما حرفم در آخر نوشته ام چیست ؟
برادرم!...
, امسال از تو میخواهم تا دعا کنی که خدا به آنانی که میپندارند هر چه میگویند حق است , عقلی عطا فرماید تا بلکه در این مملکت رویِ آزادی را ببینیم...
از تو می خواهم به مردم کمک کنی تا آگاه شوند....
این بار بر عکسِ سالهای پیش نمی گویم باورمان را از دست دادیم بلکه میگویم
کمکمون کن تا باورمان را تقویت کنیم و در برابرِ ظلم بایستیم و سکوت نکنیم...
دوستت دارم و همیشه به یادت هستم...
دلم برایت تنگ شده...
برادرم ... تولدت مبارک ...

۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه

گفتگوی تلویزیون چین با رضا پهلوی؛ داغ کردن جمهوری اسلامی


به دنبال گفتگوی دیروز تلویزیون دولتی چین با رضا پهلوی و انتقاد او از نحوه برگزاری انتخابات جمهوری اسلامی و بحث در باره تغییر رژیم، سفارت ایران در بیجینگ و همچنین رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از دولت چین بابت پخش و انجام گفتگو انتقاد کردند.
به گزارش ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، روز گذشته سفارت ایران در چین، اقدام تلویزیون دولتی این کشور را طی بیانیه‌ای محکوم کرد و غیرمسوولانه خواند. در این بیانیه آمده است: «این مصاحبه در نوع خود بی سابقه و معنادار بود. پدر وی که با کودتای استعماری آمریکا قدرت خود را بر مردم مظلوم ایران تحمیل کرده بود با انقلاب اسلامی ضداستعماری مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۹۷۹ از قدرت خلع و از ایران فرار کرد. این اقدام، دخالت آشکار در امور داخلی ایران تعبیر گردیده و مغایر با نص صریح حقوق بین الملل و اصول سیاست خارجی مسالمت آمیز جمهوری خلق چین است...سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن ضمن اعتراض شدید به پخش مصاحبه یاد شده، اطمینان دارد اقداماتی از این نوع حداقل ناشی از عدم آگاهی به واقعیات ایران امروز از سوی برخی مدیران این شبکه می باشد.»
در همین حال، علا‌الدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به دولت چین بابت پخش این گفتگواعتراض کرد و گفت که «این اقدام همانند این موضوع است که تلویزیون رسمی ایران با دالایی لاما مصاحبه کند.»
بروجردی خواستار جبران این حرکت از سوی چینی‌ها شده است.
رضا پهلوی در این گفتگو ضمن تاکید بر نابخردی مقام‌های جمهوری اسلامی ایران، بر زیان‌بار بودن تحریم‌های علیه مردم ایران تاکید کرد و گفت که تحریم‌ها اثری روی تغییر رویه رژیم نخواهند داشت و در نهایت، این مردم ایران هستند که آسیب می‌بینند.
رضا پهلوی همچنین در باره «بی‌فایده بودن» انتخابات در ایران گفت: «این توهین آمیز است که این مسخره بازی‌ها را انتخابات بنامیم به مفهوم کلمه که در هر هر کشور دموکراتیک از آن به سخن به میان می‌آید. رژیم همواره یک نماینده از قبل تعیین شده را به نمایش گذاشته و سعی‌ کرده با افکار مردم بازی کند و از این طریق به عمر خود بیافزاید. کسی‌ این را دیگر جدی نمی‌گیرد و یا به آن مشروعیت نمی‌دهد.»
او همچنین، با چرخش از دیپلماسی شکست خورده به حمله نظامی انتقاد کرد گفت: «ما نمیتوانیم جهشی از دیپلماسی شکست خورده به حمله نظامی علیه ایران داشته باشیم. خواه این پیشقدمی اسرائیل یا پیشقدمی هر کشور دیگری که می‌خواهد باشد، زیرا این "باخت/باخت " است. این مشکل را حل نخواهد کرد. راه بهتر و کم هزینه‌تر و به مراتب مشروع تر‌ برای به دست آوردن تغییر این است که این تغییر به دست مردم ایران صورت بگیرد به طریق کمک رساندن مستقیم به آنها. تا بتوانند حرکتی‌ را به راه بیاندازند که در نهیات بتواند رژیم را فلج کنند و باعث سقوط آن شود. از طرق غیر خشونت آمیز، نافرمانی های مدنی ولی‌ با دقت سازماندهی شده و با حمایت جامعه بین‌المللی.»

آیت الله عزیز الله خوشوقت از فتوا دهندگان و آمران قتل های زنجیره ای و پدرزن مصطفی خامنه ای، فرزند علی خامنه ای، در شهر مکه درگذشت!


در جلد ۱۶ پرونده صفحه ۳۸۴ پرونده بازجویی سعید امامی، هنگامی که بازجو از امامی سؤال می کند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم "حفظ نظام از واجبات است" انجام می‌شد یا حکمهای موضوعی نیز داشت، سعید امامی پاسخی می دهد که شاید بتوان آن را مهم ترین فراز بازجوئی‌های وی تلقی کرد. وی در جواب می‌گوید:
علی فلاحیان (کاندید احتمالی ریاست جمهوری آینده) با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا صادر نمی‌کرد.
او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاها نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و به دست ما می‌داد.
ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات می‌رساندیم و بعد هم منتظر دستور می‌ماندیم. مثلا وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا [خمینی] در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت می‌کند. آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید.
ما هم به مدت یکسال همین کار را کردیم.
متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت.
وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم.
دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت [علی خامنه ای] آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‌کنند، رحم کرد.

۱۳۹۱ بهمن ۳۰, دوشنبه

میترا پور شجری: جمهوری اسلامی می خواهد پدرم را در زندان به قتل برساند!

سکته مجدد وبلاگ نویس زندانی سیاسی "محمد رضا پور شجری"ملقب به "سیامک مهر".

متاسفانه دیروز با خبر شدم که یک مرتبه دیگر پدرم دچار سکته خفیف قلبی گردید. بعد این اتفاق او را به بهداری ندامتگاه زندان انتقال می دهند. تشخیص پزشکان ندامتگاه به اسامی امجدی، نژاد بهرام، و قلی زاده این است که زندانی سیاسی نیازمند درمان پزشکی در بیمارستان خارج از زندان دارد. بنظر آنها مسدود شدن بیشتر رگ های قلب ممکن است که هر آن باعث ایست قلبی و مرگ او همراه داشته باشد.
در همین ارتباط رئیس زندان گزارش پزشکی قانونی را برای "دادستانی" و "قاضی ناظر زندان" مکاتبه کرده است. و حالا باید منتظر بمانیم که آیا این مرتبه مسئولین ذیربط با آزادی پدرم از ندامتگاه موافقت می کنند یا خیر.
همچنین در ماه گذشته نیز دکتر های ندامتگاه (امجدی، نژاد بهرام) نامه "عدم تحمل کیفری" پدرم را امضاء کرده بودند. و خواستار آزادی ایشان از زندان. که البته در نهایت با مخالفت "قاضی ناظر زندان" و "دادستان" مواجه شد! و جای بسی تاسف است که "قاضی ناظر زندان" و "دادستان" نسبت به هشدار پزشکان قانونی ندامتگاه مبنی بر شرایط اضطراری، و وضعیت حاد جسمانی زندانی سیاسی بی تفاوت اند! و برای آن ها نظر پزشکی ندامتگاه بی اهمیت است و آن را نادیده می گیرند!
با توجه به تشخیص چند پزشک ادامه حیات پدرم در زندان با خطر احتمالی سکته قلبی و مرگ خواهد بود. اما در عین حال گماشتگان ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی چشمانشان را بر واقعیت های سخت زندگی زندانی سیاسی بسته اند! در حقیقت با چنین مخالفت هائی در صدد آن هستند که با سیاست تحمیل عقاید، ابزار زندان، شکنجه، چماق، اعدام، و ده ها جنایت دیگر مخالفین سیاسی رژیم را حذف فیزیکی نمایند! و یا اینکه کسی دیگر جراًت اعتراض به نظامی که متکی بر سیستم استبدادی است را نداشته باشد. همه ایرانی ها بله قربان گو و در اطاعت از آنچه باشند که استبداد مایل به انجام آن است.
و در خاتمه باید یاد آوری نمایم که من به عنوان دختر زندانی سیاسی از طریق این گزارش اعلام می کنم که در صورت هر گونه اتفاق ناگوار برای پدرم"محمد رضا پور شجری"، مسئولیت این قتل را به عهده شخص اول نظام "آیت الله خامنه اي" می دانم.

نامه خانواده روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده به رئیس مجلس

ابراز نگرانی نسبت به وضعیت جسمانی سلیمان محمدی، بی‌خبری از ساسان آقایی، بیانیه شیرین عبادی و شش سازمان حقوق بشری برای رفع حصر موسوی، رهنورد و کروبی و پایان دادن به آزار خانواده‌هایشان، اهم وقایع هفته گذشته بودند.
از میان ۱۵ روزنامه‌نگاری که از ۷ تا ۱۱ بهمن دستگیر شدند، این روزها دو نام بیشتر بر سر زبانهاست؛ ساسان آقایی و سلیمان محمدی. ساسان آقایی از روز دوشنبه ۱۶ بهمن، ۴ فوریه هیچ تماسی با خانواده‌اش نداشته و همین باعث بروز نگرانی‌هایی شده است.
بشنوید: برنامه ویژه حقوق بشر
سلیمان محمدی که در مرداد ماه امسال تحت عمل جراحی دیسک کمر قرار گرفته بود، در زندان دچار درد شدید شده اما هیچ اقدامی برای درمان او صورت نگرفته است.
جعفر محمدی برادر سلیمان روز ۲۱ بهمن، ۹ فوریه در صفحه فیس‌بوکش نوشت: «با گذشت دو هفته از بازداشت شبانه سلیمان و با وجود اعلام چند باره ما و خود وی به انواع و اقسام مسئولین در خصوص عمل اخیر دیسک کمر و فیوژن مهره، هیچ اقدام درمانی خاصی برای وی صورت نگرفته است. در آخرین تماس با خانواده، سلیمان از درد کمر و انتقال درد به پای راستش شدیدا نگران بود، به طوری که کنترل پا برای وی سخت شده است. مرخصی درمانی سلیمان حداقل خواسته خانواده ما در این شرایط است».
سلیمان محمدی به دلیل جراجی دیسک کمر نیاز فوری به رسیدگی پزشکی دارد
وی در پستی که روز گذشته (۲۴ بهمن، ۱۲ فوریه) در فیس‌بوکش منتشر کرد نوشت: «هیچ تغییری در شرایط نگهداری و روند درمانی سلیمان به وجود نیامده و تنها یک‌بار توسط پزشک عمومی معاینه سرپایی شده است که منجر به تجویز مُسکن شده، ضمن اینکه درد در ناحیه کمر وی تشدید شده و به ناحیه پا و قوزک سرایت کرده است. طبق نظر جراح متخصص این وضعیت نگران کننده بوده و تصویر برداری پزشکی (ام‌آرآی) و بررسی جراح متخصص ضروری است».
انجمن روزنامه‌نگاران کردستان نیز در بیانیه‌ای اعتراض و نگرانی خود را نسبت به وضعیت جسمانی سلیمان محمدی اعلام کرده‌ است. این انجمن از همه نهادهای مربوطه تقاضا کرده که برای بهبود وضعیت این زندانی و همچنین انجام معاینات پزشکی به حکومت ایران و مسئولان زندان فشار وارد آورند، چرا که « اجازە درمان برای زندانی تحت نظر پزشک متخصص جزو حقوق انسانی او تلقی می‌شود.»
خانواده‌های این ۱۵ روزنامه‌نگار بازداشتی در نامه‌ای خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی مراتب نگرانی خود را ابراز داشته و خواهان پیگیری او برای آزادی فرزندانشان شدند.
یکی از اعضای خانواده این روزنامه‌نگاران در گفت و گو با دویچه‌وله گفت که دستگیرشدگان در این مدت تنها چند بار تلفن‌های کوتاه داشته‌اند و بر اساس گفته‌ یکی از آنها احتمالا در انفرادی هستند.
ساسان آقایی از روز دوشنبه ۱۶ بهمن هیچ تماسی با خانواده‌اش نداشته است
روز ۲۰ بهمن، ۸ فوریه که روز ملاقات بوده، خانواده‌های این روزنامه‌نگاران به اوین مراجعه کرده‌اند اما به آنان گفته شده که اسامی فرزندانشان در لیست ملاقات نیست.
عضو خانواده یکی از این زندانیان به دویچه‌وله گفت که برخورد قاضی پرونده، به نام آقای منصوری با خانواده‌ها خوب بوده و تاکید کرده که اگر جو آرام بماند و جنجالی نشود، این افراد زودتر آزاد خواهند شد.
بیشتر بخوانید: بی‌خبری از روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده

شش سازمان حقوق بشری خواهان آزادی موسوی، رهنورد و کروبی شدند
هم‌زمان با دومین سال حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، شیرین عبادی به همراه سازمان عفو بین الملل، دیده‌بان حقوق بشر، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران و گزارشگران بدون مرز روز ۲۵ بهمن، ۱۳ فوریه در بیانیه مشترکی خواهان رفع حصر خانگی این افراد شدند.
به گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر، در این بیانیه همچنین به احضار و بازداشت چند ساعته دختران موسوی و رهنورد و پسر کروبی اشاره شده و از مسئولان جمهوری اسلامی خواسته شده تا به این گونه رفتارهای آزاردهنده پایان دهند.
شیرین عبادی در این بیانیه گفته است: «اگر مقامات مسئول ایران مدارکی در اختیار داشتند که نشان می‌داد این چهره‌های مخالف جرم مهمی مرتکب شده‌اند باید مدت ها پیش به آنها تفهیم اتهام می‌کردند و آنها را به شیوه‌ای عادلانه و شفاف مورد پیگرد قرار می‌دادند. واقعیت این است که خودداری آنها از این کار در دو سال گذشته نشان می دهد که هیچ مدرکی ندارند و حبس خانگی این سه منتقد حکومت با انگیزه سیاسی ادامه دارد.»
شیرین عبادی و شش سازمان حقوق بشری از مقامات جمهوری اسلامی خواسته‌اند تا هرچه سریعتر مقدمات رفع حصر این سه تن را فراهم کنند.
بیشتر بخوانید: سکوت خامنه‌ای درباره احضار فرزندان موسوی نشانه رضایت اوست
بازداشت دو بهایی دیگر در سمنان
دو شهروند بهایی روز ۲۴ بهمن، ۱۲ فوریه در شهر سمنان دستگیر شدند. به گزاش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این دوتن در منزل شخصی خود و پس از تفتیش وسایل‌شان دستگیر و روانه زندان شده‌اند.
بهاییان ساکن شهر سمنان از ماه‌ها پیش مورد اذیت و آزار و نیز بازجویی و بازداشت قرار گرفته‌اند. تعداد زیادی از مغازه‌های بهاییان در این شهر تعطیل و جواز کسب آنان نیز باطل شده است.
بیشتر بخوانید: افزایش پیگرد بهاییان
قتل یک کاسب کرد در اندیمشک
کمپین بین‌المللی حقوق بشر گزارش داده که یک کاسبکار کرد اهل کامیاران در جاده اندیمشک به پل دختر مورد اصابت گلوله نیروهای مبارزه با قاچاق کالا قرار گرفته و کشته شده است.
بر اساس این گزارش، نیروهای مبارزه با قاچاق مظنون به حمل کالای قاچاق توسط خودروی این فرد بوده‌اند و به همین دلیل خودرو را متوقف می‌کنند اما به محض پیاده شدن راننده، مستقیما به سوی او شلیک می‌کنند که او در دم جان می‌سپارد.

۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

آمریکا خواستار آزادی کروبی، موسوی و رهنورد شد

در بیانیه ای که روز پنجشنبه به مناسبت فرا رسیدن سالروز بازداشت خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد توسط وزارت خارجه آمریکا منتشر شد، آمده است که بازداشت این افراد در حالی ادامه می‌یابد که آن‌ها رسما به ارتکاب هیچ جرمی متهم نشده‌اند.

در این بیانیه آمریکا در همراهی با جامعه بین‌المللی ادامه بازداشت این افراد و اذیت و آزار اعضای خانواده‌شان را محکوم کرده و خواستار آزادی هر چه سریعتر این سه تن شده است.

ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این بیانیه گفته است که این کشور نگران محدودیت‌های اعمال شده بر برخی گروه‌ها و زندانی کردن رهبران سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران است.
قرار بر این است که یازدهمين انتخابات رياست جمهوری ايران ۲۴ خردادماه سال ۱۳۹۲ برگزار شود.وزارت خارجه آمریکا همچنین در این بیانیه مقامات جمهوری اسلامی را متهم کرده است که با بازداشت روزنامه‌نگاران، درپی محدود کردن بحث آزاد سیاسی هستند.بیانیه وزارت خارجه آمریکا همچنین خواستار آزادی فوری افرادی در ایران شده است که به دلیل عقاید سیاسی و یا مذهبی در زندان‌ها به سر می‌برند.پیشتر، اتحادیه اروپا و  کشورهایی چون فرانسه و بریتانیا با انتشار بیانیه‌هایی خواستار آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده بودند.در روزهای اخیر فرزندان موسوی و کروبی مورد بازجویی قرار گرفته و برای ساعاتی بازداشت شدند.میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای سال‌ها سمت‌های نخست وزیر و رئیس مجلس ایران را بر عهده داشتند. این دو از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ بودند، اما نتیجه این انتخابات را که به پیروزی محمود احمدی‌نژاد انجامید، نپذیرفتند و او را به «تقلب و مهندسی آرا» متهم کردند. پس از فراخوان مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای برگزار تظاهرات در حمایت از «بهار عربی»، مأموران امنیتی و اطلاعاتی ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۸۹ این دو نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری را به همراه همسران‌شان در حصر خانگی قرار دادند. ماموران امنیتی جمهوری اسلامی شهریورماه سال ۱۳۹۰ به حصر فاطمه کروبی پایان دادند.

جان کری: در دام تاکتیک تاخیری ایران در مذاکرات اتمی نمی‌افتیم

جان کری وزیر خارجه آمریکا می‌گوید اکنون بر عهده ایران است که جدیت خود را در مذاکرات  اتمی نشان دهد.
جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده، روز پنجشنبه، ۲۵ بهمن، در یک کنفرانس خبری مشترک به همراه بان گی مون، دبیر کل سازمان ملل، با اشاره به مذاکرات آتی اتمی، اظهار داشت این دور از گفت‌وگوها «تنها اگر ایرانی‌ها مصممانه برای بحث درباره پیشنهادهای واقعی به میز مذاکره بیایند، پیشرفت خواهد داشت».
به گزارش سایت وزارت خارجه آمریکا، جان کری در عین حال تصریح کرد: «ما در دام فرآیند تاخیر پشت تاخیر نخواهیم افتاد.»
جان کری با تکرار این سخن که اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه اتمی کار ساده‌ای است، گفت: «کشورهایی که برنامه اتمی صلح‌آمیز دادند مشکلی ندارند که به مردم ثابت کنند که برنامه‌هایشان صلح‌آمیز است.»
جان کری پیش از گرفتن رای سنا، هم گفته بود ایرانی‌ها می‌توانند با موافقت با بازرسی‌های سرزده، صلح‌آمیز بودن برنامه‌ اتمی خود را نشان دهند که تلویحا می‌تواند به معنای اجرای پروتکل‌های الحاقی باشد.
وزیر خارجه آمریکا در ادامه این کنفرانس خبری در واشینگتن گفت: «به نظرم بر عهده ایران است که نشان دهد آنها به اندازه ما و رئیس جمهور اوباما مصمم هستند تا به راه‌حلی دیپلماتیک دست یافت؛ همانطور که رئیس جمهور اوباما بارها گفته است.»
باراک اوباما، در سخنرانی سالانه خود در کنگره، سه‌شنبه شب گفت رهبران ایران باید درک کنند که زمان حل دیپلماتیک مناقشه هسته‌ای فرارسیده است.
قرار است ایران و پنج قدرت شورای امنیت بعلاوه آلمان در روز هشتم اسفندماه در آستانه، پایتخت قزاقستان، به گفت‌وگو بنشینند.
یک روز پیش از اظهارات وزیر خارجه آمریکا، کاترین اشتون نیز در شورای امنیت، ابراز امیدواری کرده بود که ایران در مذاکرات قزاقستان از خود «انعطاف» نشان دهد.
کاترین اشتون که گروه ۱+۵ را در مذاکرات با ایران نمایندگی می‌کند در نشست شورای امنیت در نیویورک گفت: «ما امیدواریم که ایران در این مذاکرات با انعطاف ظاهر شود و امیدواریم که بتوانیم به یک پیشرفت چشمگیر دست یابیم.»
در همین حال چهارشنبه شب سومین دور از مذاکرات ایران و آژانس در طول سه ماه گذشته به پایان رسید و به گفته هرمان ناکارتس سرتیم مذاکره‌کنندگان آژانس توافق نهایی برای رسیدن به یک «رهیافت ساختاری» در مورد بازرسی‌‌ها حاصل نشد.
هرمان ناکارتس همچنین گفت برای دور بعدی مذاکرات ایران و آژانس تاریخی مشخص نشده است.
علی‌اصغر سلطانیه‌، سرتیم مذاکره‌کنندگان ایرانی، نیز ضمن اینکه اظهار داشت توافق نهایی با آژانس حاصل نشده، از رفع برخی از اختلاف‌ها خبر داده بود.
پیشتر نماینده آمریکا در آژانس تهدید کرده بود اگر ایران نتواند تا ماه مارس با آژانس به توافق برسد ممکن است آمریکا بار دیگر پرونده ایران را به شورای امنیت بکشاند.

تلاش های تهران برای توسعۀ فعالیت های اتمی



روزنامۀ واشنگتن پست در شمارۀ امروز خود به نقل از کارشناسان و منابع دیپلماتیک نوشت که دولت ایران به تازگی تلاش کرده تا دهها هزار آهن ربای فوق تخصصی را برای به کارگیری در دستگاه های غنی کنندۀ اورانیوم از خارج خریداری و وارد کند.
 واشنگتن پست افزوده است که تلاش تهران گویای این مطلب است که رهبران ایران در نظر دارند برنامۀ اتمی این کشور را به منظور دستیابی به جنگ افزار اتمی توسعه دهند. 
روزنامۀ آمریکایی افزوده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده ایران یک سال پیش کوشیده بود صد هزار آهن ربای فوق پیشرفته را از چین خریداری کند. 
انتشار این خبر همزمان بوده است با اظهارات مقامات تهران در خصوص نصب نسل دوم سانتریفیوژها در تأسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز.در این حال، کاترین آشتون، نمایندۀ سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا دیروز از مقامات ایران خواست که در مذاکرات اتمی پیش رو میان این کشور و شش قدرت جهانی در قزاقستان از خود نرمش نشان بدهد. 
کاترین آشتون که این سخنان را در اجلاس شورای امنیت سازمان ملل ایراد می کرد، همچنین ابراز امیدواری نمود که در مذاکرات پیش رو پیشرفت های محسوسی بر سر برنامۀ اتمی ایران صورت بپذیرد. 
او همچنین گفت که شش قدرت جهانی تلاش های دیپلماتیک گسترده ای را برای حل مسالمت آمیز بحران اتمی انجام داده اند به طوری که نگرانی های بین المللی در مورد فعالیت های هسته ای ایران بر طرف شوند.
کاترین آشتون بار دیگر پشتیبانی خود را از سیاست دوجانبۀ فشار و گفتگو در قبال جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد و گفت : فشارها و مجازات های بین المللی ایران را به پای میز مذاکره کشانده اند. اما، هدف صرفاً اعمال فشار نیست. هدف پایبندی عملی ایران به تعهدات بین المللی اش است.
با این حال، نمایندگی ایران در سازمان ملل با انتشار بیانیه ای سیاست دوجانبۀ فشار و گفتگو در قبال جمهوری اسلامی ایران را بی‌فایده دانست و گفت که اعمال فشار و تحریم تنها مانع حل دیپلماتیک مسئلۀ اتمی ایران می شوند. 
نمایندگی ایران در سازمان ملل به جای اعمال تحریم های بین المللی علیه حکومت تهران خواستار تعامل و همکاری با ایران و به رسمیت شناختن حقوق هسته ای این کشور شده است.
دیروز علی اکبر سلطانیه، نمایندۀ ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، گفت که مذاکرات این کشور با نمایندگان آژانس برای رسیدن به توافقی عمومی و رفع نگرانی های جهانی دربارۀ فعالیت های اتمی ایران به نتیجه نرسیدند، هر چند علی اکبر سلطانیه مدعی شد که پیشرفت هایی در گفتگوهای دو طرف به دست آمده است.
 آژانس بین المللی انرژی اتمی خواستار دسترسی به تأسیسات، اسناد و افرادی است که بتوانند نگرانی های بین المللی را دربارۀ ماهیت برنامۀ اتمی ایران رفع کنند.

۱۳۹۱ بهمن ۲۶, پنجشنبه

«بیانیه وزیر خارجه فرانسه در سال‌روز حصر موسوی و کروبی»


مدافعان حقوق‌بشر و روزنامه‌نگاران شایسته تحسین هستند نه زندان
روز چهارشنبه ٢۵ بهمن (سیزدهم فوریه) «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه در بیانیه‌ای با اشاره به سال‌روز حصر «مهدی کروبی» و «میرحسین موسوی»، خواستار آزادی مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و چهره‌های سیاسی زندانی شد.
متن این بیانیه که در «سایت وزارت خارجه فرانسه» و به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، عربی و اسپانیولی منتشر شده، به شرح زیر است:
«امروز مردم ایران یک سال‌روز غم‌بار برای دموکراسی و حقوق بشر را به یاد می‌آورند.
اکنون دو سال است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی با محرومیت از آزادی و حقوق بنیادین خود، در حبس خانگی‌اند.
از زمان اعتراضاتی که پس از انتخابات ژوئن ٢٠٠٩ روی داد و طی آن اشتیاق مردم ایران به دموکراسی به نمایش گذاشته شد؛ سرکوب و سیاست تهدید و ارعاب علیه چهره‌های اپوزیسیون، روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویس‌ها ادامه دارد.
فرانسه این وضعیت غیرقابل‌تحمل را محکوم می‌کند و از مقام‌های ایرانی می‌خواند تا با آزادکردن فوری تمام آن‌هایی که مستبدانه دستگیر شده‌اند،‌به تعهدات بین‌المللی خود بر آزادی اندیشه و بیان احترام بگذارند.
من به یاد مدافعان حقوق بشر «نسرین ستوده»،‌ «محمدعلی دادخواه» و «عبدالفتاح سلطانی» در کنار بسیاری دیگر و همین‌طور روزنامه‌نگاران دستگیرشده در روزهای پایانی ماه ژانویه، هستم.
این اشخاص با شهامت و اراده از حقوق شهروندان خود دفاع کرده‌اند. آن‌ها شایسته تحسین ما هستند.»

تودهنی احمدی نژاد به مجلس و سید علی خامنه ای (سعید مرتضوی مدیر عامل شد)


محمود احمدی نژاد در حکمی عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر برکنار شده تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به عنوان معاون رییس جمهوری در امور اجتماعی منصوب کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، در حکم احمدی نژاد آمده است :
با توجه به تعهد و ایمان و تجربیات و سوابق درخشان و ارزشمند و به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی جنابعالی را به عنوان «معاون رییس جمهوری در امور اجتماعی» برمی‌گزینم.
… ضمن تقدیر مجدد از همه تلاش‌های مخلصانه شما امیدوارم در مسئولیت «معاون رییس‌جمهوری در امور اجتماعی» همچنان یار و مددکار دولت و همکاران خود و خدمتگزار ملت شریف باشید و همه همکاران شما را یاری خواهند کرد.
مطمئن هستم که در این مسئولیت نیز خوش خواهید درخشید. 
امیدوارم همچون گذشته با عنایت خداوند متعال و با ایمان و عشق و مجاهدت و تحت توجهات حضرت ولی عصر (ع) در انجام خدمات موفق باشید.
سعید مرتضوی ارتقا یافت و مدیر عامل شد!
پس از آنک وزیر از کار برکنار شد و استیضاح وی به جلسه ای برای دعوای سران دو قوه تبدیل شد، نام سعید مرتضوی به عنوان مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی در سایت این وزارت‌خانه درج شد.
به گزارش کلمه روز گذشته سایت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اسم سعید مرتضوی را به عنوان سرپرست سازمان تأمین اجتماعی از بخش معرفی مدیران خود حذف کرد.
تنها یک روز بعد از انتشار خبر خبرگزاری فارس درباره حذف این نام بار دیگر امروز نام مرتضوی به عنوان مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در سایت وزارت رفاه نوشته شد.
تنها تفاوت تغییر نام مرتضوی در سمت و عنوان این فرد به چشم‌ می‌خورد به‌گونه‌ای که پیش از این از مرتضوی به عنوان سرپرست سازمان تأمین اجتماعی نام برده شده ولی این بار وی در قامت مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی شناخته شده است.
این در حالی است که سازمان تأمین اجتماعی با گذراندن یک مصوبه در دولت از زیر مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی جدا شده و زیر مجموعه معاون اول رئیس دولت قرار گرفته است.
البته این اقدام از سوی مراجع قضایی خلاف قانون تشخیص داده شده و ریاست مرتضوی بر این سازمان غیرقانونی اعلام شده است.

۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

گزارش زهرا موسوی از بازجویی: گفتند خیلی نگه تان می داریم اما ناگهان رفتارشان عوض شد


زهرا موسوی، دختر میرحسین و زهرا رهنورد که صبح روز دوشنبه توسط ماموران در منزل خود بازداشت و پس از بازجویی چند ساعته در زندان اوین، آزاد شده است، در تشریح آنچه در این چند ساعت بر او گذشته است می گوید: صبح با ترفند های همیشگی خودشان ریختند داخل منزل. صبر کرده بودند یکی از همسایه ها در را باز کند و سپس وارد شوند.
وی در گفت و گو با کلمه ادامه می دهد: وقتی وارد شدند دیدم ۷ تا آقا بودند و یک خانم.در ابتدا در حالیکه هنوز پوششم مناسب نبود و حجاب نداشتم یک آقا امد تو و به دنبال ایشان بقیه با فشار در را باز کردند و به داخل ریختند من اول فکر کردم که خانمی همراهشان نیست و چون بارها دیده ایم که بی اخلاقی هایی دارند نگران عکس های خانوادگی مان، خصوصا مادرم شدم. به همین دلیل اول از همه لپ تاپم را گذاشتم زیر آب. راه دیگری برای اینکه عکس های خانوادگیمان را از دسترس آن ها خارج کنم به ذهنم نرسید.
زهرا موسوی تشریح می کند: همه جای خانه را زیر و رو کردند و جایی را باقی نگذاشتند که نگشته باشند. کامپیوتر، لپ تاپ ها، اسکنر، یک سری اسناد و مدارک دانشگاهی، تعدادی رمان که تازه خریده بودم و هنوز بعضی هایش خوانده نشده بود، تعدادی سی دی های فیلم و سریال، کارت بانکم و هرچه دم دستشان بود بردند. نمی دانم دنبال چه می گشتند. چیز خاصی نداشتیم که بخواهند ببرند آنها از اینکه من نخواسته ام با توجه به سو رفتارهای مشهور امنیتی عکس و یا نوشته های خصوصیمان را بخوانند بی اخلاقی نامیدند که گفتم اینکه شما مدام به خانه های مردم میریزید با اخلاقیست؟
زهرا موسوی ادامه داد:مامور خانم هم قصد داشت تا بازرسی بدنی بسیار بی ادبانه ای را انجام دهد و از حریم اخلاقی خارج شد که اجازه ندادم ولی رفتارشان بعد از این قضیه بهتر شد یعنی مدیریت شد. هرچه بودجمع کردند و گفتند برویم.
به گفته ی دختر نخست وزیر ۸ سال دفاع مقدس، آن ها مارا از درپشتی اوین بردند داخل. در ابتدا جلوی ورودمان را گرفته بودند و می گفتند هماهنگ نشده بعد هم بازجویی شروع شد که امر عجیب و تازه ای نبود برگه های بازجویی را گذاشتند جلوی من که از چه طریقی با سایت کلمه در ارتباطید؟ چطوری خبر می دهید یا خبر می گیرید؟ از این مدل سوال ها و خیلی پیگیر بودند و در کل می خواستند بدانند که ارتباط ما با سایت کلمه به چه شکل است. در سوالها مدام کلمه را سایت ضد انقلاب مینامید و چون بازجویی مکتوب بود میخواست تا به صورت مکتوب اقرار بگیرد که من با ضد انقلاب در ارتباطم که خب کذب محض بود و ضد انقلاب اختلاس گران وقدرت طلبان هستند و نه کلمه.
وی به بازجو گفته است: کلمه در این فضای سختی که ایجاد کرده اید با حفظ اصول و ارزشهای ملی و دینی به آگاهی رسانی به جامعه مشغول است.
زهرا موسوی در ادامه می افزاید: بازجویی کتبی تا ساعت ۱۲ تمام شد و بعد من را نشاندند داخل راهرو که بعد از آن صدای فریاد هایی را شنیدم که بعدا فهمیدم خواهرم نرگس بوده و با آنها درگیر شده اما در آن لحظه چون نمی دانستم او هم بازداشت شده دقیقا متوجه نشدم که مساله چیست. مامور بازجو که خود را آقا سید نامید همه حرفهای مرا فاقد سند می نامید. در مورد مهندسی انتخابات یا واژه آدم ربایی دربیانیه ما حساس بود اما در برابر هر حرف من می گفت سند بیار. من گفتم ما باور نمی کردیم این نظام در چنین وضعی باشد که مدام ناچار باشیم مدرک علیه افرادش تهیه کنیم قرار بر اینهمه بدی و بی اعتمادی نبود این را بعدا فهمیدیم و یاد گرفتیم. ایشان مصر بود که با روشهای بازجویی حرفهایش را به کرسی بنشاند و حکم کذب بودن حرفهای من از قبل صادر شده بود که گفتم اعدامم هم بکنید فرقی نمیکند و یک کلمه هم خارج از اینکه باور ندارم نخواهم نوشت که ایشان این حرف مرا مصداق بی ادبی درمحضر مقام قضایی دانست.
وی با بیان اینکه بخش عمده ی بازجویی هایش در ارتباط با کلمه و بیانیه هایشان بوده به خصوص همان که با خانواده آقای کروبی مشترک بوده است می گوید: مرتب می پرسیدند: چرا آن بیانیه را داده اید. و معتقد بودند که این ها نشر اکاذیب است. یعنی اطلاع رسانی ها از مشکلات و جزییات حصر پدر و مادرمان نشر اکاذیب است.
به اعتقاد دختر میرحسین و رهنورد، آنها کاملا مشخص بود ناراحت هستند که بالاخره مجرایی وجود دارد که ما حرفمان را می زنیم. البته با اصل نوشته ها و بیانیه ها هم مسئله داشتند.
وی همچنین تصریح می کند: من فکر می کنم که این ها روزهای بحرانی ای داشتند پشت سر هم، که برایشان روزهای خیلی بدی بود. وقتی رییس مجلس و رییس دولت این طور با هم درگیر می شوند در مقابل چشم مردم و یا اینکه با رییس مجلس در قم چنان رفتاری می کنند، ناچارند که یک شلوغی خبری داشته باشند که حواس مردم را پرت کنند. ضمن اینکه برای ۲۵ بهمن هم می خواستند زهر چشمی از ما بگیرند که می گیریم و می زنیم و می بندیم. ما هم البته در جواب می گوییم سر ما کنار سر همه آنهایی که این مدت در کنار هم بودیم.
زهرا موسوی می گوید: وقتی هم که بازجویی ها تمام شد ناگهان رفتارشان عوض شد. بعد از ۴ ساعت حبس صدایمان کردند و گفتند بروید. گفتند شما ضمانت می دهید که هر موقع گفتیم بیاید اینجا؟
وی ادامه داد: تاثیر فشار رسانه ای هم برای آزادی زیاد بوده. چون صبح در خانه به من گفتند که ممکن است خیلی نگه ات داریم لباس و یک سری چیزهای ساده بردار با خودت بیاور. آنجا هم در شرایطی که به خواهرم گفته بودند چند ساعته رهایت می کنیم به من می گفتند تو می مانی. می خواستنند اذیت کنند.
به گفته ی وی از دختران میرحسین و رهنورد امضا گرفته اند که این بیانیه ها و نوشته ها مال خودشان است و آیا قبول دارند که خودشان نوشته اند؟ که آن ها هم امضا کرده اند.
زهرا موسوی در پایان با بیان اینکه “خیلی مصر بودند که ما چرا می گوییم کسی مسوولیت زندانی بودن پدر و مادرمان را قبول نکرده است” خاطرنشان می کند: می گفتند این ها نشر اکاذیب است و ما قبول نداریم. می گفتند برای همه اینها آیین نامه وجود دارد و دستور قضایی صادر شده است. ما هم گفتیم که البته ما تا به حال دستور قضایی ندیدیم. و حرف های شما را هم باور نمی کنیم. ضمن اینکه حتی اگر دستوری باشد بی دلیل بوده و پدر و مادر ما بی گناه در زندان هستند. این حرف خیلی ناراحتشان می کرد و می گفتند چرا می گویید بی دلیل؟ ما دلیل داشتیم. می گفتند که قابل توضیح است و در زمان مقرر توضیح داده می شود. اما همه ی ما می دانیم که بی دلیل و غیر قانونی پدر و مادر ما و آقای کروبی را در بند کردند و هیچ توضیحی برای این عمل خود ندارند؟
زهرا موسوی در تشریح علل احتمالی اتفاق دیروز گفت:حکومت برای پوشش اختلافات خود نیاز به فضای جدید خبری داشت که با دستگیری ما فراهم کند ضمن اینکه نگران ۲۵ بهمن هم بود آنها از نوشته های ما در فضای محدود و تنگ مجازی و بازتاب ان درجامعه واقعی نگرانند و با توجه به انواع گرفتاریهایی که در درون خود دارند از ایجاد هر بحران نگرانند و در این نگرانی اشتباه کرده و بحران جدید میافرینند آنها با اشتباه به جنگ اشتباه می روند و چون پدر ما این روزهارا پیشبینی کرده بود انتقام آن پیشبینی را با این رفتارها از ما می‌گیرند.

۳ گزارشگر ویژه سازمان ملل از جمهوری اسلامی خواستند: مخالفان سیاسی را آزاد کنید و به حصر رهبران جنبش سبز پایان دهید


در آستانه دو سال حصرخانگی سه رهبر جنبش سبز، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز، رئیس گروه بازداشت های خودسرانه و گزارشگرویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران خواستار آزادی فوری آنان شدند.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، آنان همچنین خواستار آزادی صدها زندانی عقیدتی و سیاسی شدند که به خاطر استفاده از حقوق خود در زمینه آزادی بیان و آزادی تجمعات پس از انتخابات دستگیر و همچنان در زندان به سر می برند.
میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد  از ۲۵ بهمن سال ۸۹ پس از آنکه درخواست تجمع در حمایت از تظاهرکنندگان مصری را داشتند در حصر خانگی به سر می برند. تا چهار ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری ایران در حالی برگزار می شود که دو کاندیدای ریاست جمهوری دوره قبل بیش از دو سال با محرومیت و محدودیت در همچنین حصر خانگی مواجه بوده اند.
به دنبال دستگیری دودختر میر حسین موسوی و زهرا رهنورد در روز دوشنبه که البته پس از ساعاتی مقامات خبر از آزادی آنها دادند، گزارشگران ویژه نسبت به وضعیت آنها نیز ابراز نگرانی کردند.
احمدشهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران در این بیانیه گفت: «من از مقامات ایرانی می خواهم که فورا و بدون هیچ پیش شرطی رهبران مخالف و خانواده آنها را آزاد کنند و به محدودیت آنها در فعالیت های تحت حفاظت قانون آنها پایان دهند».
شهید همچنین گفت که « ایران به عنوان یکی از اعضای کنوانسیون حقوق مدنی وسیاسی موظف است که از حقوق وآزادی های مدنی همه شهروندانش حفاظت کند از جمله حقوق آنها علیه بازداشت های خودسرانه (ماده ۹) و از هر اتهامی علیه خود آگاه شوند و دسترسی به مشاوره حقوقی داشته باشند و از دادگاه بی طرفانه و مستقل برخوردار باشند.»
در ۲۹ اگوست ۲۰۱۲ گروه کاری بازدشت های خودسرانه نظر خود را در خصوص بازداشت های یادشده منتشر کرد که در آن این بازداشت ها خودسرانه نامیده شده است. ال حاجی مالیک رییس کمیته کاری یاد شده گفت که چنین بازداشتی نقض تعهدات بین المللی ایران و قوانین داخلی است که این افراد را به صورت خودسرانه در بازداشت نگه داشته است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه آزادی بیان و تجمعات مسالمت آمیز، ماینا کیایی، بار دیگر به مقامات ایرانی یادآوری کرد که تعهدات بین المللی آنها در زمینه تجمعات مسالمت آمیزچنین اقدامی را نادیده می گیرد. او گفت: «چنین حقوقی بخش های اساسی دموکراسی هستند و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ایران که در ماه خرداد سال آینده برگزار می شوند بیش از پیش معنی دارهستند.»
گزارشگران ویژه همچنین از دولت ایران خواستند که صدها زندانی عقیدتی که همچنان به خاطر استفاده از حقوق قانونی خود برای آزادی بیان و عقیده و نیز تجمعات مسالمت آمیز در زندان هستند را آزاد کند.
احمدشهید گفت: «من از دولت ایران می خواهم که که ایجاد یک فضای باز و همچنین شفاف را در آستانه انتخابات با آزادی رهبران مخالف تسهیل کند و اجازه بدهد که رسانه ها به صورت موثری و مستقل به کار گزارشگری خود بپردازند بدون اینکه مورد آزار واذیت قراربگیرند، تهدید و یا بازداشت شوند. ادامه محدودیت هایی از این قبیل عادلانه بودن و فراگیر بودن انتخابات آینده ریاست جمهوری را زیر سوال می برد.»

۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

ماجرای سراسر رمزوراز صادق قطب زاده، به راستی او که بود و چرا اعدام شد !؟


این روزها دیگر كمتر كسی نام «صادق قطب زاده» را بیاد می آورد. اما او بدون شك یكی از تأثیرگذارترین رجال سیاسی متأخّـر بوده است. درست ۲۷ سال از اعدام او می گذرد. اما گرد و غبار زمان، همچنان نتوانسته ماجرای سراسر رمز و راز او را محو كند. تا آنجا كه فردی از نسل بعد از انقلاب (همچون من) را به واكنش وا داشته.

می گویند متولد زمستان ۱۳۱۵ بوده است. در دارالفنون تحصیلات مقدماتی را به آخر رسانده. خیلی زود به اپوزیسیون حكومت پهلوی بدل گشته. به سلك مصدّقــیون در آمده و بارها صابون زندان به تنش خورده. ناچار در اواخر دههء سی به امریكا مهاجرت می كند و رهبری انجمن اسلامی دانشجویان را بر عهده می گیرد.

در جشنی كه حكومت پهلوی در واشنگتن ترتیب داده، قطب زاده بر گوش سفیر ایران «اردشیر زاهدی» سیلی می زند و از امریكا دیپورت می شود. مدت ها سرگردان دنیا بود تا بالاخره در كانادا رحل اقامت می گزیند. حالا دیگر او یك انقلابی واقعی شده بود.

ساواك برایش تروریست اجیر می كند تا او را در پاریس بكشد (درست مانند اقدامی كه حكومت بعدی در مورد شاپور بختیار كرد) اما او جان بدر می برد. بعدها محمّد رضا شاه پهلوی در آخرین مصاحبهء زندگیش که درست چند روز پیش از مرگش با دیوید فراست خبرنگار شبکه ا.بی.سی.نیوز انجام داد، چنین گفت: «من باور نمی کنم همهء این کارها را خمینی به تنهایی انجام داده باشد. او حتی نمى داند پروتئین چیست! او مشاورینی دارد. به عنوان مثال همهء ما دو نفر از آنها را به خوبی مى شناسیم: ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده. قطب زاده دانشجوی بی استعدادی بود که از دانشگاه اخراج شد. گروهی او را عامل سـیــا و گروهی دیگر او را عامل کا.گ.ب می دانند.»

بعد از اتفاقات خرداد ۱۳۴۲ به كمك خمینی می شتابد. سپس به لبنان می آید و در زمرهء هواداران امام موسی صدر به فعالیت می پردازد.

نكتهء جالب آنكه: در همان زمان قطب زاده با سرویس امنیتی دولت معمّر قذافی در لیبی همكار می كند. این همان سرویس اطلاعاتی ست كه درست پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، امام موسی صدر (استاد معنوی قطب زاده) را می رباید و تا همین امروز هم خبری از او در دست نیست. بعد از پیروزی انقلاب، قطب زاده برای آزادی امام موسی صدر تلاش فراوان می كند اما بخش عمدهء آن تلاش ها هرگز بر ما فاش نشد.

آقای سید روح الله ساكن نجف است. قطب زاده مدام با چمدان های مملوّ از دلار به دیدن آیت الله می رود. كسی نمی داند قطب زاده این پول ها را از كجا می آورد. هزینه های مبارزه از این راه تأمین می شود. «سید مصطفی خمینی» به این پول ها اعتراض می كند. حتی در یكی از دیدارها، با قطب زاده درگیری فیزیكی پیدا می كند. اما آیت الله خمینی، جانب قطب زاده را می گیرد، حتی بر سر دو پسر خود فریاد می زند كه : « صادق، بیش از شما فرزند من است.» این مسأله سبب ساز كینهء عمیق فرزندان آیت الله خمینی نسبت به قطب زاده می گردد.

در خلال اجلاس گوادالوپ كه در دریای کارائیب برگزار می شود، رهبران كشورهای غربی به دور هم گرد می آیند و تصمیم می گیرند كه دست از حمایت رژیم پهلوی بردارند اما در عوض حكومت برآمده از انقلاب را برسمیت بشناسند. صادق قطب زاده به نمایندگی از كمپین آقای خمینی در این اجلاس شركت می كند و با نبوغ خود، از دولت های غربی امتیازات زیادی به نفع انقلابیون می گیرد.

در دورهء اقامت در پاریس هم، آیت الله بدون مشورت با قطب زاده و ابراهیم یزدی حتی آب هم نمی خورد. در پرواز انقلاب به تاریخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ، قطب زاده تنها كسی ست كه اجازه می یابد در طول سفر پر التهاب، در كنار آیت الله خمینی بنشیند. حتی زمانی كه خبرنگاری از احساس آیت الله می پرسد كه بعد از پانزده سال قدم بر خاك میهن می نهد، آیت الله خمینی جواب غیر مسؤلانهء «هیچی» را می دهد كه قطب زاده در مقام مترجم، با دستپاچگی سعی در رفع و رجوع این جواب نابخردانه می كند. اما این موضوع از چشمان تیزبین رسانه ها مخفی نمی ماند.

خمینی همواره معتقد بود كه مهمترین ركن هر حكومت، رادیو و تلویریون آنست. به همین دلیل قطب زاده كه بیشترین وثوق را به او دارد، بر مسند ریاست ادارهء رادیو تلویزیون انقلاب می گمارد. نظرات ضدّ و نقیضی در مورد عملكرد او در این سمت وجود دارد. اما گروه های تندرو و متعصب مذهبی، برنامه های تلویزیون قطب زاده را مخرب تر از برنامه های تلویزیون طاغوت می دانند. لذا چندین بار شكایت نزد امام شان می برند.

به نظر می رسد كه قطب زاده رابطهء چندان خوبی با مهندس مهدی بازرگان و دولت موقت او نداشت. عباس امیرانتظام بارها از تبلیغات خصمانهء تلویزیون تحت امر قطب زاده علیه دولت موقت، گله می كند.

در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ دانشجویان موسوم به پیرو خط امام، سفارت امریکا را به اشغال خود در می آورند. بحران جهانی بالا می گیرد. ایران کانون توجه دنیا مى گردد. در آن زمان ابوالحسن بنی صدر، سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده دارد. بنی صدر در این باره چنین میگوید : «من قطب زاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن. و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» پرسش در اینجاست که: چرا بنی صدر، قطب زاده را عامل این اتفاقات می داند؟ تردیدی نیست که قطب زاده برای آزادی گروگان ها و استرداد شاه، تلاش زیادی انجام داد.

در آن روز ها قطب زاده، سرشناس ترین فرد ایرانی به شمار می آید. روزی نیست که در رسانه های بین المللی ظاهر نشود و در مورد بحران پیش آمده به مصاحبه نپردازد. مقامات امریکایی هم حساب خاصی روی قطب زاده باز کرده اند. چون مى دانند که او علاوه بر وزیر امور خارجه، پسر معنوی امام نیز هست. قطب زاده با هماهنگی خمینی، ملاقات های محرمانهء زیادی با مقامات امریکایی دارد. بعد ها مقامات جمهوری اسلامی، همین گفتگوها را سند خیانت قطب زاده معرفی کردند.

در همین روزها یعنی در آذر ماه سال ۱۳۵۸، موسم اولین دورهء انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران فرا رسیده. دو رقیب قدیمی یعنی قطب زاده و بنی صدر باز در مقابل هم صف آرایی می کنند. قطب زاده برای کمپین انتخاباتی، خرج فراون می کند. اما بنی صدر به لطف سخنرانی های پر شوری که در دانشگاه صنعتی ایراد کرده، وضعیت بهتری دارد. در این ایام هنوز مردم ایدئولوژی را بر پول ترجیح مى دهند. لذا قطب زاده شکست سختی از رقیب مى خورد.

بعد از شکست در انتخابات، آرام آرام خورشید اقبال قطب زاده رو به افول می گذارد. روز های سخت او فرا می رسد. وقتی که می بیند در نظام جمهوری اسلامی، تازه واردینی که کوچک ترین نقشی در پیروزی انقلاب نداشته اند، قدرت را قبضه کرده اند، خونش به جوش می آید. سر ناسازگاری با مسئولین می گذارد. در رأس همهء آنها به حزب جمهوری اسلامی که آیت اللّه بهشتی یکّه تاز آن است، حمله می کند.

حزب جمهوری اسلامی در حال به دست گرفتن کامل قدرت و پاکسازی حکومت است. بسیاری پاکسازی های اول انقلاب را به بهشتی نسبت می دهند. هر آن کس که با این حزب یا اصل ولایت فقیه مخالف است، به تیر غیب گرفتار می آید. از آیت اللّه طالقانی تا مطهری ، قرنی ، مفتّح ، … همه به دست این فرقه حذف می شوند.

گفتگو های تلفنی قطب زاده شنود می شوند. قطب زاده توسط قدوسی (دادستان کلّ انقلاب) دستگیر می شود. انقلاب از مسیر خود خارج شده. همهء کسانی که روزی دل خوشی از قطب زاده نداشتند (مثل بازرگان ، بنی صدر ، دکتر سامی و …) به حمایت از او بر می خیزند. چون به خوبی واقفند که انقلاب به کجا می رود. به خاطر تلاش این افراد و مقالات فراوان که در روزنامه ها چاپ مى کنند، حکومت ناگزیر به آزادی قطب زاده می شود. اما این تازه آغاز ماجراست.

مدّتی مى گذرد. ناگهان در روز ۱۷ فروردین ماه سال ۱۳۶۱ خبر دستگیری قطب زاده به جرم کودتا علیه جمهوری اسلامی و ترور آقای خمینی، دنیا را به حیرت وا مى دارد. این دیگر جرمی نیست که بشود از آن به آسانی گذشت. اعلام می شود که کودتاگران با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل آیت اللّه خمینی در جماران، قصد توطئه به جان ایشان را داشته اند.

نورالدّین کیانوری (دبیر کل حزب تودهء ایران) در این رابطه می گوید: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شدیم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاردیان و سرهنگ کبیری) را در ستاد کودتا نفوذ دادیم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى می رساندیم. تا درست در حالی که تنها چند ساعت به شروع کودتا مانده بود، قطب زاده را دستگیر کردیم.» جالب اینجاست که وزیر اطلاعات نه تنها از آن دو افسر (عطاردیان و کبیری) تشکّر نمى كند، که بلافاصله هر دوی آنها را اعدام مى كند!

سید احمد خمینی در زندان به ملاقات قطب زاده می رود و از او می خواهد که استغفار نامه ای که از قبل تنظیم شده را امضاء کرده و از آقای خمینی طلب مغفرت کند. قطب زاده بر می آشوبد و می گوید : کسی که باید عذر خواهی کند، خود خمینی ست نه من.

بالاخره قطب زاده بر روی صفحهء تلویزیون ظاهر می شود و اعتراف میکند. اما مهم ترین نکته این که نامی از آیت اللّه «سید کاظم شریعتمداری» به میان می آورد که همین مسأله موجب نابودی این مرجع تشیع مى گردد. بسیاری بر این باور هستند که آقای خمینی با این عمل مرجع اعلاء زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهایی در قدرت بماند. فراموش نکنیم که آیت اللّه شریعتمداری در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعیّت را به آقای خمینی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد. اما بعدها خود قربانی این تصمیم شد.

این معما زمانی پیچیده تر مى شود که خاطرات آیت اللّه حسینعلى منتظری را در همین رابطه مى خوانیم : «وقتی که آقای قطب زاده را بازداشت کردند، ما شنیدیم که ایشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزدیک محل سکونت ایشان موادی کار گذاشته اند که کشف شده و آقای شریعتمداری هم از این موضوع اطلاع داشته اند.

روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سید هادی نیز حضور داشت، با نحوهء تهدید آمیز گفت: امشب قطب زاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری می گوید. شما مواظب باشید حرفی نزنید و چیزی نگویید! بعد شب، مصاحبهء آقای قطب زاده از تلویزیون پخش شد و در این راستا بود که به سراغ آقای شریعتمداری رفتند، و من از صحّت و سقم قضایا بی اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنیدم آقای حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً این مطالب را بگویید و اقرار کنید و بعد امام شما را عفو می کنند. اما بالاخره او را اعدام کردند. و باز بعدها از طریق موثقی شنیدم که جریان ریختن مواد منفجره در چاه نزدیک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلی ست و واقعیت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازی برای مرحوم شریعتمداری بوده است.»

روزنامه های آن روز برای تأکید بر فساد اخلاقی قطب زاده، نوشتند: قطب زاده در حالی که با معشوقهء فرنگی خود در منزلش بود، دستگیر شد.

در واقع این دختر، نامزد قطب زاده بود. نامش «کرول جروم» ، اهل کشور کانادا و خبرنگار شبکه سی بی سی بود. او بعدها کتابی در مورد قطب زاده نوشت به نام «مردی در آینه». خودش چنین می گوید: «صادق می دانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهیم کرد. اما او جواب داد: نه. این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم. من مقصر هستم. می مانم و با سرنوشتم روبرو می شوم. وقتی که سوار ماشین شد که برود، هرگز نمیدانستم که دیگر او را نخواهم دید. باور نمی کردم که آقای خمینی پسر خود را خواهد کشت.»

مى گویند یكى از كسانى كه در رابطهء با این كودتا دستگیر و زندانى مى شود، شخصى است كه قطب زاده او را پیر و مرشد خود مى دانست. حتى اعتقاد داشت كه این شخص داراى كرامت است و ضمیر افراد را مى خواند. گویا ایشان بنا داشته اند با اصول تصوف و طریقت لاهوتى، راه اصلاح دنیا را فراهم سازند. كسى به نگارنده گفت: «شخصى در گروه قطب زاده نفوذ مى كند، اما چون هرگز استاد قطب زاده او را ندیده بود تا با قدرت ماورائی خود، به ذاتش پى ببرد، لذا طرح آنها عقیم ماند و همگى قربانى این دسیسه شدند.» الله اعلم !

محمد محمدى رى شهرى (اولین وزیر اطلاعات جمهورى اسلامى) در این باره میگوید : قطب زاده براى كودتا یك سال و نیم فعالیت كرده بود و پس از دستگیرى اعلام كرده كه «آماده ام حرف هایم را در مصاحبهء تلویزیونى بگویم اما به شرط اینكه مرا فوراً یا اعدام كنید یا عفوم كنید.»

قطب زاده فوراً اعدام یا عفو نشد. او پنج ماه در زندان اوین (به زندانبانی اسداللّه لاجوردی) روز های پر محنتی را سپری کرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشکیل شد و بعد از ۲۰ روز محاکمه، سرانجام در سحرگاه روز بیست و چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۱ به جوخهء اعدام سپرده شد.

گروهی بر این باورند که او هرگز اعدام نشد. بلکه جایی در همین نزدیکی مخفی شده. به هر روى كتاب فرزند خوش قد و بالاى انقلاب اسلامى این گونه بسته شد و باز یك انقلاب دیگر، یك فرزند دیگر را طعمهء خویش ساخت. داستان صادق قطب زاده یکی از معما های چند دههء اخیر به شمار می رود. گروهی او را به سان فرشته ای پاک و منزّه مى دانند و گروه دیگر او را ابلیسی تمام عیار می شمرند. او هر چه که بود، قسمتی
انکار نشدنی از تاریخ معاصر ما بود.